🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ²³

#امیر
گفت:(( زنمو!
من به ا.ت چی گفتمـ!
چی کارش که نکردمـ!
چیا بهش نگفتمـ!
حالا چیکار کنمـ؟!

#مادر_ا.ت_
گفت:(( حافظه ت برگشت؟!
ا.ت ۵ ساله پیش توئه!
حرفات و کارات هم دیگه بماند......

#امیر
رفت سمت اتاق ا.ت طبقه ی بالا رفت پشت در خواست در رو باز کنه که در رو ا.ت کلید کرده بود امیر گفت:(( ا.ت باز کن!
ازت خواهش میکنم!
غلط کردم فهمیدم این ۵ سال چه غلط هایی کردم عشقمـ!
خواهش میکنم در رو باز کن....


ولی ا.ت.........


امیر به زور در رو شکست....!


#امیر
با دیدن صحنه خشکش زد.......


🎇اینم پارتـ²³🎇
دیدگاه ها (۱)

🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ²⁴

🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ²⁵

🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ²²

🎇تنفر تبدیل به عشق🎇پارتـ²¹

love Between the Tides²⁷بهش ضربه میزدم ولی ولم نمیکرد ادامه ...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط